حرمت غصب طرح های تحقیق
السلام علیک یا ولی الله، اشهد انک أنت أول مظلوم، و أول من غصب حقه؛ درود بر تو ای دوست خدا. گواهی می دهم که تو نخستین کسی بودی که به تو ظلم شد و حقت غصب گردید. (سخن امام کاظم(ع) نزد قبر امام علی(ع)، کامل الزیارات - جعفر بن محمد بن قولویه - ص 94 - 95)
خصم و ایادی او، گویا به جنگ کافر حربی رفته باشند، طرح های تحقیق اینجانب را به غنیمت می گیرند و به دیگران بذل و بخشش می کنند. پنداری توجه ندارند که طرح های تحقیق من برخاسته از ایده های علمی من است که از سال ها تتبّع و تحقیق حاصل شده است و لذا این ایده ها مالیت دارد و در تملک و تصرف من است و غصب و تصرف عدوانی و خلاف رضایت من، گناه و جرمی بزرگ تلقی می شود. به نظر می رسد، اگر قانون گذار مقرر کرده است، استاد راهنما استاد مشاور یا استاد راهنمای دوم را پیشنهاد کند، به این جهت است که مالک طرح تحقیق را استاد راهنما به شمار آورده است. (نک: حرمت نقض مقررات دولتی در محیط علمی)
من اینک ذیل عناوینی که در پی می آید، به بسط این سخن می پردازم.
1. مالیت و مالکیت ایده ها در طرح های تحقیق
ایده هایی که من به دانشجویانم می دهم تا آنان طرح های تحقیق خود را بر اساس آنها بنویسند، حاصل چند سال تحقیق و تأمل من است و من آنها را ارزان به دست نیاوردم که ارزان از دست بدهم. من می توانم، هر کدام را به یک مقاله اصیل یا کتاب تصنیفی تبدیل کنم.
بنابراین طرح های من، ارث پدر خصم و ایادی او نیست که بتوانند در آن هر دخل و تصرفی بکنند و آن را به هرکه خواستند بذل و بخشش نمایند. اگر آنان توانایی علمی معرفی چنین ایده هایی دارند، چرا خودشان چنین ایده هایی را به طرح تحقیق تبدیل نکرده اند و اگر مالک این ایده ها من هستم، به چه حقی، آنچه را که به من تعلق دارد، بر خلاف رضایت من دخل و تصرف می کنند و به تملک دیگران در می آورند؟ مگر من از محجوران هستم و ایشان ولی و قیم من اند که چنین اجازه ای را به خود می دهند؟
گفتنی است، امروزه حقوق مالکیت فکری به رسمیت شناخته شده و برای آن قوانینی را مصوب کرده و در تعریف آن گفته اند:
حقوق مالکیت فکری حقوقی است که دارای ارزش اقتصادی و قابل داد و ستد است؛ اما موضوع آنها شیء معین مادی نیست؛ بلکه فعالیت و اثر فکری انسان است. (صفایی، سید حسین، دوره مقدماتی حقوق مدنی، 1379، ص309)
بر همین اساس است که گفته اند:
مالکیت فکری به صاحب حق انحصاری اثر، حق کنترل نسخه برداری و سایر کاربردها از آثار خلاقانه را برای دوره زمانی محدود می دهد. (مالورا استین و نیکیل سینا. فصلنامه رسانه، "رسانه های نوین جهانی و سیاستگذاری ارتباطات" ، ترجمه لیدا کاووسی، سال پانزدهم، شماره2، شماره پیاپی 58، تابستان1383، ص125)
نیز گفته اند:
شخصی کتابی تالیف مینماید یا در موضوعی قلم میزند یا کتابی را ترجمه یا تصحیح مینماید و یا نرمافزاری را تهیه میکند و یا در مسألهای عقلی یا تجربی طرحی را ارائه میکند، اختلافی نیست که این امور مورد احترام همه انسانها است و مسلماً عامل در برابر کار خود میتواند عوضی را دریافت کند. (فرهنگ طهماسبی، پژوهشی فقهی در باب مالکیت فکری و معنوی)
برخی از فقها فتوا دادهاند هر نوع عملی که در نزد عرف و عقلا منشا حقوق باشد، رعایت آن لازم و تجاوز به آن مصداق ظلم است و شرعاً حرام میباشد. (نک: آیتالله جعفر سبحانی، فصلنامه رهنمون، مدرسه عالی شهید مطهری، شماره 2 و 3،1371، ص 207).
آیتالله مکارم شیرازی در پاسخ به استفتائی چنین مرقوم داشتهاند:
ما معتقدیم حق طبع و تالیف و اختراع و مانند آن یک حق شرعی و قانونی است و از نظر اسلام باید به آن احترام گذاشت. دلیل ما در این قسمت این است که ما همواره موضوعات را از عرف میگیریم و احکام را از شرع. مثلاً وقتی میگوییم قمار حرام است کلمه تحریم از قرآن و احادیث اسلامی گرفته شده است. اما موضوع قمار چیست؟ بسته به تشخیص عرف است... در مورد مالکیتهای فکری نیز مسأله همین گونه است. اسلام میگوید ظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران حرام است. این حکم از اسلام گرفته شده است، اما موضوعش یعنی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق موضوعی است که از عرف گرفته شده و امروز تقریباً همه عقلای دنیا این موضوع را به عنوان یک حق شناخته و سلب آن را ظلم میدانند. (آیتالله مکارم شیرازی، همان، ص211)
من از خصم می پرسم: آیا ایده های من که به طرح های تحقیق تبدیل شده، دارای ارزش اقتصادی نیست؟ اگر چنین است که ارزش اقتصادی دارد و به ازای آن پرداختی صورت می گیرد، ارزش اقتصادی آنها به من تعلق دارد و من مالک آنها محسوب می شوم و این من هستم که باید در آنها دخل و تصرف کنم و اگر بخواهند دیگران در آنها شریک شوند، باید با رضایت من باشد.
2. غصب از منظر روایات
با توجه به این که طرح های تحقیق ارزش مالی و اقتصادی دارد و به ازای راهنمایی پایان نامه بر اساس آن، پرداخت صورت می گیرد، تصرف عدوانی و بدون رضایت صاحب طرح که به واقع استاد راهنماست، غصب و حرام به شمار می آید و غاصبان ضامن اند و تکلیف شرعی دارند که طرح های تحقیق را به اینجانب برگردانند. ملاحظه روایات ذیل به وضوح حرمت شدید غصب و وجوب برگرداندن مغصوب را آشکار می سازد.
رسول خدا(ص) فرمود: لا یحل لامرئ من مال أخیه الا ما أعطاه من طیب نفس و لا تظلموا و لا ترجعوا بعدى کفارا یضرب بعضکم رقاب بعض؛ برای هیچ کس مال برادر دینی اش حلال نیست؛ مگر آنچه را که با رضایت دل به او بدهد. ظلم نکنید و بعد از من کافرانی نشوید که گردن یکدیگر را بزنید (السنن الکبرى - البیهقی - ج 6 - ص 96 - 97)
نیز فرمود: لیأتین على الناس زمان لا یبالی الرجل بما یأخذ من مال أخیه بحلال أو حرام؛ زمانی خواهد آمد که شخص اهمیت نمی دهد مالی که از برادر دینی اش می گیرد، حلال است یا حرام؟ (عوالی اللئالی - ابن أبی جمهور الأحسائی - ج 3 - ص 474 - 475)
نیز فرمود: لا یأخذ أحدکم متاع أخیه لاعبا و لا جادا فإذا اخذ أحدکم عصا أخیه فلیردها إلیه؛ هیچ کس کالای بردار دینی اش یا از روی شوخی یا جدی نگیرد. هرگاه کسی ]حتی[ عصای برادر دینی اش را بگیرد، باید آن را به او برگرداند (السنن الکبرى - البیهقی - ج 6 - ص100)
رسول خدا(ص) فرمود: من اقتطع مال مؤمن غصباً بغیر حق لم یزل الله معرضا عنه، ماقتا لأعماله التی یعملها من البر والخیر، لا یثبتها فی حسناته حتى یتوب و یرد المال الذی أخذه إلى صاحبه؛ هرکس مال مؤمنى را غصب کند، خدا همواره از او روى گردان است و کارهاى نیک و خیرش را دوست نمى دارد و آنها را در شمار حسناتش ثبت نمى کند تا توبه کند و مال غصبى را به صاحبش باز گرداند. (مستدرک الوسائل : 17 / 89 / 20823)
نیز فرمود: ان قوما یجیئون یوم القیامة، و لهم من الحسنات أمثال الجبال، فیجعلها الله هباء منثورا، ثم یؤمر بهم إلى النار؛ روز رستاخیر گروهی می آیند که به مانند کوه ها کارهای نیک دارند؛ اما خداوند آنها را گردی پراکنده می سازد؛ سپس آنان را امر می کند که به آتش درآیند.
سلمان عرض کرد: ای رسول خدا، آنان را برای ما توصیف کن. پس فرمود: اما انهم قد کانوا یصومون ویصلون ، ویأخذون أهبة من اللیل ، ولکنهم کانوا إذا عرض لهم بشئ من الحرام وثبوا علیه؛ اما آنان روزه می گرفتند و نماز می گزاردند و از [نماز] شب توشه بر می گرفتند؛ در عین حال هرگاه مال حرامی به آنان عرضه می شد، به آن هجوم می آوردند (مستدرک الوسائل - المیرزا النوری - ج13 - ص63 - 64)
علی(ع) فرمود: والله لأن أبیت على حسک السعدان مسهدا، أو أجر فی الأغلال مصفدا، أحب إلی من أن ألقى الله و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد، و غاصبا لشئ من الحطام! . . . والله لو أعطیت الأقالیم السبعة بما تحت أفلاکها على أن أعصی الله فی نملة أسلبها جلب شعیرة ما فعلته؛ به خدا قسم اگر شب را به بیدارى روى خار سعدان سپرى کنم و مرا در غلها بسته و به زمین بکشند، نزد من بهتر است از این که خدا و پیامبرش را روز قیامت ملاقات کنم، در حالى که به بعضى از بندگان ستم نموده و چیزى از مال دنیا را غصب کرده باشم.... به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر افلاک آن است، بمن بخشند تا این که از دهان مورى پوسته جوى بربایم، آن کار را نکنم. (نهجالبلاغة صبحیالصالح، ص347)
من در اینجا باز مناسب می دانم، از رهگذر احادیث معصومین(ع) برای بار دیگر به کسانی که می توانند جلوی ظلم ظالم را بگیرد، عرض کنم: شما نسبت به این ظلم هایی که بر اینجانب می رود، تکلیف دارید و خداوند شما را بازخواست خواهد کرد.
رسول خدا(ص) فرمود: انصر أخاک ظالما أو مظلوما قیل یا رسول الله نصرته مظلوما فکیف انصره ظالما قال تمنعه من الظلم فذلک نصرک إیاه؛ برادرت را یاری کن، چه ظالم باشد یا مظلوم. پرسیدند: ای رسول خدا، یاری کردن او که مظلوم است، [روشن است ]؛ اما چگونه کسی را که ظالم است، یاری کنیم؟ فرمود: یاری او به این است که او را از ظلم باز داری (السنن الکبرى - البیهقی - ج6 - ص94)
رسول خدا(ص) فرمود: إذا رأیتم أمتی لا تقول للظالم أنت ظالم فقد تُوَدِّعَ منهم؛ هرگاه امتم را دیدید که به ظالم نمی گوید که تو ظالمی، به خود واگذاشته شوند تا بر اثر ظلم هلاک گردند (السنن الکبرى - البیهقی - ج6 - ص95)
امام علی(ع) درباره بازگرداندن عطایای عثمان فرمود: والله لو وجدته قد تزوج به النساء وملک به الإماء ، لرددته على مستحقیه فان فی العدل سعة، و من ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق؛ به خدا قسم، اگر آنها را بیابم که با آنها زنان به همسری گرفته شدند و کنیزان به تملک در آمده اند، آنها را به مستحقانش باز می گردانم؛ زیرا که در عدل گشایشی است و هرکه عدل بر او تنگ آید، ظلم بر او بیش تر تنگ می آید. (مستدرک الوسائل - المیرزا النوری، ج13 - ص66)
وقتی امام علی(ع) می شنود، یکى از فرماندهان لشکر غارتگر معاویه حمله به شهر انبار کرده و یکى از آنان به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانى که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده و خلخال و دستبند، گردن بند، و گوشوارههاى آنها را از تنشان بیرون آورده است، فرمود: فلو أنّ امرأ مسلما مات من بعد هذا أسفا ما کان به ملوما، بل کان به عندی جدیرا؛ اگر به خاطر این حادثه مسلمانى از روى تأسف بمیرد ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار و بجا است (نهجالبلاغه صبحی الصالح، ص71)
من در شگفتم که چگونه کسانی که خود را شیعه علی(ع) می خوانند، بر ظلمی که بر اینجانب می رود، سکوت می کنند و گویا بر روی پر قو به خواب سنگین فرو رفته اند. البته بسیاری از همکارانی که مسئولیتی ندارند، وقتی چنین ظلم هایی را می شنوند، اظهار نفرت از ظالمان می کنند و برخی چنان اندوهگین می شوند که به تعبیر خودشان مغزشان سوت می کشد. منتها من از ایشان انتظاری ندارم. انتظار من از کسانی است که با سکوت و همراهی خود زمینه ستمگری خصم را مهیا می سازند. البته من ایشان را نصحیت می کنم و برای خیرخواهی خودشان چنین دعوتی را به عمل می آورم و گرنه من هیچ نیازی به راهنمایی پایان نامه ندارم و خوش تر آن می دانم که به تحقیقات خود بپردازم. توصیه من به ایشان این است که شما خودتان را جهنمی نکنید.
3. طرح های تحقیق غصب شده
من ایده های بسیاری را با رضایت خود به دانشجویان داده ام که تحقیق درباره آنها را به راهنمایی دیگر همکاران به انجام برسانند و از این نظر هیچ مضایقه ای ندارم. منتها هرگز نمی پذیریم، خصم، قیم مآبانه و ظالمانه و بر خلاف رضایت من و دانشجویم، طرح های تحقیقی را که حاصل مطالعات من و دانشجوی من است، به دیگران بذل و بخشش کند.
خصم و ایادی او پیش تر طرح تحقیقی را به راهنمای من به نام «کارآیی قرآن در دوره معاصر با تکیه بر دیدگاه آیت الله معرفت» رد کردند، اما به راهنمای همکار دیگری تصویب نمودند. (نک: چالش های پیشاروی معرفت دینی معاصر)
من بر آن کوتاه آمدم و رضایت داشتم؛ چون تصور می کردم، کوتاه آمدن و رضایت دادن من بر ظلمی که بر من می رود، بی اشکال است؛ اما وقتی خصم را بر جور و ظلم جری تر یافتم تا آنجایی که برخی از همکاران بر من خرده گرفته اند که چرا تو کوتاه می آیی؟ مگر تو چه جرمی مرتکب شده ای که باید با تو چنین رفتار کنند؟ ضروری دانستم، در مقابل ظلم بایستم و به تنویر افکار عمومی در زمینه آنچه بر من می رود، بپردازم.
به استحضار می رسانم که خصم دو طرح تحقیق ذیل را عملاً از ید من خارج و به همکاران دیگر سپرده است:
3. 1. طرح تحقیق «تفسیر فراتاریخی قرآن با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله معرفت»
شرح این طرح از این قرار است: (نک: داستان غم انگیز طرح «تفسیر فراتاریخی قرآن...»)
الف. تعریف مسئله و بیان سئوال های اصلی تحقیق: بی تردید هدایت بخشی قرآن کریم جهانشمول است و برای همه مردم جهان هدایت گری دارد. منتها پاره ای از آیات قرآن حاوی گزاره های خارجی است. ملاحظه این آیات این سئوال را می پرورد که چگونه می توان از این گزاره ها گزاره های حقیقی استخراج کرد تا بهره وری از آیات قرآن شمول کافی داشته باشد و موارد و مصادیق جدید را هم فرابگیرد. سئوالاتی که در این تحقیق در صدد پاسخ گویی به آنها هستیم، از این قرار است:
1.با توجه به آراء و مبانی علامه طباطبایی وآیة الله معرفت، چگونه می توان از قرآن تفسیری فراتاریخی به دست داد؟ یعنی گزاره هایی را استخراج کرد که شامل همه موارد و مصادیق در هر عصر و مصر باشد؟
2. تفسیر فراتاریخی مبتنی بر چه پیش فرض ها و اصولی می تواند باشد؟ مبانی و اصول تفسیر فراتاریخی قرآن کدام اند؟
3. نمونه هایی از تفسیر فراتاریخی را که مفسران اسلامی بویژه علامه طباطبایی و آیة ا لله معرفت به دست داده اند و یا ما می توانیم با تأسی به آنان به دست دهیم، کدام است؟
ب. ضرورت انجام تحقیق: قرآن کتابی است که برای تمام اعصار و اقوام هدایت بخش است. به همین رو، به دست دادن یک تفسیر فراعصری و فراقومی ضروری است. مطالعه مبانی و روش ها و به دست دادن نمونه های آن مورد اهتمام است.
ج. فرضیه ها:
1. در قرآن دو نوع گزاره وجود دارد: گزاره حقیقی و گزاره خارجی.
گزاره های حقیقی بالذات فراتاریخی ؛ اما گزاره های خارجی تاریخی اند. منتها می توان طبق نظریه علامه طباطبایی و آیت الله معرفت با الغای خصوصیت، از آنها گزاره های فراتاریخی و حقیقی استخراج کرد.
2. مبانی متعددی برای تفسیر فراتاریخی قابل طرح است که برخی از مهم ترین آنها به قرار ذیل است:
دین اسلام فطری است.
هدایت قرآن جهان شمول است.
3. برخی از این نمونه ها در آثار علما و مفسرانی نظیر علامه طباطبایی و آیت الله معرفت مشاهده می شود و با تأسی به آنها می توان موارد مشابه دیگری را به دست داد.
د. هدف ها و کاربردهای مورد انتظار از انجام تحقیق: از رهگذر این تحقیق بسط و تبیین بهتری در زمینه جهانی و جاودانی بودن قرآن و هدایتش به دست داده می شود و راهکاری عرضه خواهد شد که با آن بتوان از آیات قرآن، آموزه های جهانی و فراگیری را استخراج نمود.
3. 2. طرح تحقیق «خاستگاه تاریخی و فرهنگی تشبیهات قرآنی»
جزئیات این طرح تحقیق از این قرار است: (نک: ظلمی دیگر در تصویب طرحی دیگر به نام همکاری دیگر)
الف. تعریف مسئله و بیان سئوال های اصلی تحقیق: تشبیه و تمثیل عبارت است از بیان یک معنایی که معمولاً جنبه عقلی دارد، به یک معنای حسی برای تقریب به ذهن و ایجاد بلاغت در کلام به این منظور که مخاطب، مراد را رسا و روان دریابد. در تشبیهات و تمثیلات، معانی عقلی به آن چیزهایی که محسوس و ملموس و معهود میان مخاطبان است، مثال زده می شود. اینک سئوالی که مطرح است، این است که تشبیهات و تمثیلات قرآنی از چه معهودات و محسوساتی برخاسته است؟
ب. سئوالات تحقیق: سئوال اصلی و سئوالات فرعی تحقیق حاضر از این قرار است:
سئوال اصلی: خاستگاه فرهنگی تشبیهات و تمثیلات قرآن چیست؟
سئوالات فرعی:
1- آیا تمثیلات و تشبیهات قرآن خاستگاه فرهنگی مشترک بشری داشته است و در تمام زبان های بشری رواج دارد؟
2- آیا تمثیلات و تشبیهاتی در قرآن هست که زمینه فرهنگ خاص عربی داشته باشد؟
3- آیا استفاده قرآن از تشبیهات و تمثیلات عربی به جاودانگی قران آسیب می رساند؟
4- آیا بهره برداری قرآن از تشبیهات و تمثیلات عربی به معنای تأیید فرهنگ جاهلی عرب است؟
ج. ضرورت انجام تحقیق: ضرورت پرداختن به خاستگاه فرهنگی تشبیهات و تمثیلات قرآنی از آن روست که هم بهتر تمثیلات و تشبیهات قرآنی مورد پژوهش قرار بگیرد و هم پاره از شبهات مربوط پاسخ داده شود.
د. فرضیه های تحقیق: فرضیه های اصلی و فرعی تحقیق حاضر به این شرح است:
فرضیه اصلی: تشبیهات و تمثیلات قرآن از فرهنگ عربی ریشه گرفته است که البته برخی از آنها میان فرهنگ های بشری مشترک است و برخی هم به فرهنگ عربی اختصاص دارد.
فرضیه های فرعی:
1- برخی از تمثیلات و تشبیهات قرآن خاستگاه فرهنگی مشترک بشری داشته است و در تمام زبان های بشری رواج دارد.
2- برخی از تمثیلات و تشبیهاتی در قرآن هست که زمینه فرهنگ خاص عربی دارد.
3- استفاده قرآن از تشبیهات و تمثیلات عربی به جاودانگی قران آسیب نمی رساند.
4- بهره برداری قرآن از تشبیهات و تمثیلات عربی به معنای تأیید فرهنگ جاهلی عرب نیست.
هـ. هدف ها و کاربردهای مورد انتظار از انجام تحقیق: انتظاری که از این تحقیق وجود دارد، این است که زمینه های فرهنگی امثال و تشبیهات قرآنی را توضیح دهد و شبهه عدم جاودانگی قرآن و نیز شبهه تأیید اباطیل جاهلی را پاسخ دهد.